حکـم اعــدام بود ...
اعدامـی لحظه ای مکث کرد و بـوسه ای بر طنــاب دار زد ...!!!
دادسـتان گفت : صبر کنید , آقــای زنـدانـی این چــــه کـــاریست ...!؟
زنــدانی خـــنده ای کــرد و گفت :
طـــناب نــمیزاره زمـــین بیفتم ، ولی آدم ها بدجـــور زمــینــم زدن ...!!!
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
وقتی در "رابطه دوستی" بعضی ها به مسائل "جنسی" فکر میکنند و بعضی ها به "شارژ ایرانسل" درک میکنی که "تنهایی" زیاد هم بد نیست..
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
نظر شما در مورد قالب سایت بیـــــــــــــــــــــــ2
آمار سایت
کدهای اختصاصی